دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

سبزها بخوانند



باسلام به همه دوستان
چندی پیش دوست عزیزمان (نویسنده وبلاگ آگاهی) مطلبی با عنوان امروز چه باید کرد منتشر کرد که دوستان دیگر نظرات خود را بیان کردند
در پاسخ به اینکه امروز چه باید کرد باید اول بدانیم که امروز چه میخواهیم.
خاطرم هست که در روزهای آغازین اعتراضات خیابانی که بسیاری از هموطنانمان با شبکه های bbc , voaتماس میگرفتند زمانی که مجری از آنها میپرسید که شما چه میخواهید ؟ هدفتان چیست؟ پاسخ شفافی نمیدادند . بهتر است بگویم که پاسخ شفافی نداشتند. چون حقیقتآ نمیدانستند که چه میخواهند. خب تا حدودی طبیعیست چون اعتراضات خیابانی یکباره و بدون پیش زمینه قبلی شکل گرفت و خب فرصتی برای هدفسازی و برنامه ریزی نبود, و کسی هم توقع چنین واکنشی از دستگاه حاکمیت نداشت. 
اما امروز که بیش از یکسال از ظهور جنبش سبز میگذرد و ماهیت حکومت بر همه ی ما روشن شده است چه باید کرد؟!
 تا زمانی که افکار ,اهداف,اشعار حول محور انتخابات 88 میچرخد هیچ اتفاق مثیتی رخ نخواهد داد. جنبش سبز در صورتی میتواند موفق شود که یک جنبش فراگیر مدنی شود. یعنی جنبشی متشکل از جنبش دفاع از حقوق زنان, جنبش دفاع از حقوق کارگران, جنبش دفاع از حقوق اقلیتهاو دهها مورد دیگر که هرگاه توانستیم این اهداف را در جنبش سبز بگنجانیم آن وقت یک جنبش فراگیر هدفمند داریم که حمایت اقشار مختلف جامعه را درپی دارد.
تصور کنیم که اگر جنبش سبز با ایمان به اینکه دفاع از حقوق اقشار گوناگون جامعه در اولویت اهداف قرار دارد گام بردارد و نیازهای آنان را نیاز خود بداند و از حمایت میلیونی کارگران,بازاریان,اقلیتهای دینی و مذهبی, فعالین حقوق زنان و سایر اقشار معترض جامعه برخوردار شود کدام حکومت توان سرکوبشان را خواهد داشت؟
یک جنبش سیاسی صرف هرگز نمیتواند به ثمر برسد . زیرا همه ی مردم که سیاسی نیستند. همه مردم که خواهان دموکراسی نیستند.دغدغه همه مردم که محدودیتهای سیاسی نیست. البته درست است که ریشه همه مشکلات جامعه را باید در سیاست یافت. اما فعالیتهای مدنی بسیار موثر تر از فعالیتهای سیاسیست اینگونه فعالیت مدنی و هدفمند در بلند مدت به دستاوردهای سیاسی هم خواهد رسید.
هرزمانی که توانستیم اقشار مختلف جامعه را از حالت انفعالی خارج کنیم و برای احقاق حقوق قانونیشان آنها را متحد کنیم. بدون اینکه فعالیت سیاسی انجام شود. قدم به قدم به دموکراسی نزدیکتر میشویم. دوستان اشتباه نکنیم برای بدست آوردن دموکراسی بیشتر از فعالیت سیاسی به فعالیت اجتماعی نیاز داریم. چون دموکراسی باید در قلب جامعه ظهور کند.فعالیت در قالب جنبشهای کارگری یکی از موثر ترین اقدامات در زمینه فعالیتهای مدنی به حساب می آید
برای چنین فعالیتهایی هم نیاز نیست که حتما یک شخص یا گروه زبده از فعالین سیاسی اجتماعی رهبری یک ملت را به عهده گیرند.
مگر لنین که بود ؟آیا جز این است که لنین فعالیتش را از زمان دانشجویی با چند تن از همکلاسیهایش شروع کرد؟!
خوشبختانه امروز اکثریت قشر دانشجوی ما روشنفکر هستند و در اکثر دانشگاهها فعالیتهای سیاسی انجام میگیرد. اما این فعالیتها به تنهای کامل نیست. هرزمان که جنبش دانشجویی به شکلی هدفمند با جنبشهای بیرون از دانشگاه همسو شد و از فعالیتهای صرفآسیاسی به اجتماعی مبدل شد تاثیرش را در جامعه خواهیم دید.

شروع همه جنبشها از گروههای کوچک ولی هدفمند بوده. در قلب جامعه نفوذ کردند در گذر زمان از میان این گروههای کوچک رهبرانی بزرگ زاده میشوند.
 ایا واقعآ تشکیل یک گروه کوچک باانگیزه و خلاق و هدفمند (مانند لنین و همکلاسیهایش) که فعالیتهای کوچک خود را مثلا با هدف شکل گیری جنبشی در دفاع از حقوق کارگران  یا حقوق زنان, کار خود را شروع کند (به دور از هرگونه فعالیت سیاسی ) و باشناسایی افراد فعال در شهرهای دیگر که بطوری هدفمند و همسوی با یکدیگر این مجموعه های کوچک را پیش برند و در طولانی مدت تبدیل این گروههای کوچک به کروههای بزرگتر کاری نشدنیست؟؟ همه میدانیم امروز سپاه پاسداران به یکی از دشمنان ملت ما تبدیل شده است, آیا شناساندن فعالیتهای اقتصادی و سیاسی این ارگان که تمامآ ضایع شدن حقوق مادی و معنوی مردم را در برداشته و با ارائه راهکارهای مناسب مبارزه مدنی تضعیف پایگاههای اقتصادی این ارگان در داخل کشور کاری نشدنیست؟!
برای اینگونه فعالیتها بارها راهکارهایی ارائه شد . از بعضی از دوستان وبلاگ نویس دعوت به همکاری به عمل آمد اما متاسفانه کسی دست یاری دراز نکرد,
همه فقط شعار میدهند و منتظر نشسته اند تا گذر زمان شرایط را تغییر دهد. ایا گذر زمان همیشه شرایط را به نفع ماتغییر میدهد. ؟ تکلیف سالهای طلایی عمر که به انتظار تغییر هدر رفت چه میشود؟
ایا امروزدر قبال سرنوشت خود و خانواده خود, سرنوشت این سرزمین, سرنوشت نسلهای آینده احساس مسئولیت میکنیم؟
ایا فقط معترض بودن به شرایط کنونی کافیست؟
اینجاست که فرق انسان روشنفکر با دیگران نمایان میشود. انسان روشنفکر در قبال جامعه و مردم احساس مسئولیت میکند. رسالتی بر دوش خود احساس میکند و به آن جامه عمل میپوشاند. بی آنکه به فکر نتیجه امروز باشد . او به فردا مینگرد. و در جهت تعالی بخشیدن به آگاهی جامعه گام بر میدارد. ایا امروز احساس میکنیم که روشنفکر هستیم؟
سوای از جنبش سبز که در اعتراض به نتیجه انتخابات شکل گرفت کشور ما دچار بسیاری از ضعفهای فرهنگی و اجتماعیست که هرکدام از اینها میتواند به یک جنبش تبدیل شود, البته به شرطی که اعتقاد داشته باشیم که مشکل ما فرهنگیست و را چاره ما انقلاب فرهنگیست,
مشکل ما احمدی نژاد نیست, مشکل ما خامنه ای نیست, مشکل ما عدم اتحاد در میان اقشار جامعه است که از فقر فرهنگی سرچشمه میگیرد ,امروز اکثریت مردم از اقشار مختلف جامعه با شرایط سیاسی,اقتصادی,فرهنگی حاکم بر جامعه مخالفند اما فقط در حد همان مخالفت باقی مانده و هیچ حرکت اجنماعی شکل نمیگیرد. عدم آشنایی با حق و حقوق شهروندی ,عدم وجود هدف مشترک, عدم آشنایی با چگونگی به دست آوردن حقوقی که از آنها ضایع شده. عدم اشنایی با روشهای مدنی اعتراض و دهها فقدان دیگر که این زمینه را برای هر دولت و حکومتی به وجود میاورد که به نظام خودکامگی و دیکتاتوری مبدل شود,
و این وظیفه ایست که روشنفکران خود را در قبال آن مسئول میدانند,
اما امروز که فعالین سیاسی و اجتماعی در کشور ما شدیدآ زیر ذره بین هستند و به سختی میتوانند حتی به فعالیتهای اجتماعی دست بزنند> این مائیم که باید بار سنگین این رسالت را بر دوش کشیم, اما ایا با خود اندیشیده ایم که ما امروز در کجای این گود به تماشا نشسته ایم؟!

دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

با شرح!

داشتم در دنیای مجازی گشت و گذار میکردم که چشمم به این تصویر خورد قصد داشتم به عنوان بدون شرح بذارم تو وبلاگ اما ترجیح دادم برای اینکه هدفم  از قرار دادن این تصویر روشن شود چند خطی در باره اش بنویسم:


آقايان .آبروي رفته بازگشتني نيست





آقايان .آبروي رفته بازگشتني نيست


اينروزها آقايان سخت مشغول تلاشند تا بلکه بتوانند حرمت ازدست رفته خود را به دست بياورند
از لحظه اي که رهبر جمهوري اسلامي سال 1389 را سال همت و تلاش مضاعف ناميد (که گويي خود ميدانست سال پر مشقتي را درپيش دارد) همه ي شرکا (صداوسيما،سپاه پاسداران،ائمه جماعت و…)دست بکار شده اند تا همان اندک آبروي داشته خودرا که برباد دادند بازيابند...

یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

نامه تکان دهنده عبدالله مومنی درباره شکنجه و اعتراف گیری از زندان اوین به رهبر جمهوری اسلامی

سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافت های درون توالت به دهان و حلق من واردشد و به مرحله خفگی رسیدم ...

  

عبدالله مومنی , سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت از زندان اوین در نامه ای خطاب  به رهبر جمهوری اسلامی  از شکنجه و نحوه اعتراف گیری در زندان  نوشت :
حضرتعالی در خطبه های نماز عید سعید فطر، اظهار داشته اید که “متهم هر چه درباره خود بگوید در دادگاه، این حجت است...
.
 آیا اعترافاتی که از طریق  شیوه های غیرانسانی و غیراخلاقی اخذ می شود نیز از نظر شما معتبر است ...؟؟؟